با مهربانان ، نامهربانی چرا؟
آقای احمدی نژاد رئیس جمهوری اسلامی ایران در سفر اخیرشان به کردستان این استان را دیار مهربانیها نامیدند البته هر انسان منصفی که حتی برای یکبار به کردستان رفته باشد این سخنان آقای رئیس جمهور را تائید کرده و چه بسا واژه های چون اصیل ترین اقوام ایرانی و... که آقای خاتمی رئیس جمهور پیشین و سایر بزرگان کشور در مورد این استان و مردمانش به برده اند را نیز به این لیست اضافه می کند
اما آنچه در این سطور مختصر می خواهم یاد آوری نمایم مناقشه بر سر این الفاظ نیست بلکه بیان ساده دغدغه های مردمانی است که همه بر خوب بودنشان اتفاق نظر دارند.البته روی سخن من اینجا هیچ شخص یا جریان خاصی نیست ولی پر واضح است که سکانداران امور مملکت مسئولیتی خطیر تر از سایرین در بوجود آمدن این اوضاع داشته اند کما اینکه می توانند نقش برجسته تری در حل این معظلات نیز داشته باشند.
علاوه بر مشکلاتی که کلیه هموطنان عزیزمان با آن دست به گریبان هستند و بیان آنها از حوصله این بحث خارج است مردم این خطه با مشکلاتی مواجه هستند که هیچ قانون نوشته شده ای برای آن وجود ندارد و شاید اعمال این محدودیتها بیشتر مربوط به سلایق مسئولین است.البته یقین دارم این مشکلات به گوش مسئولین امر نا آشنا نبوده تا جایی که نگارنده بارها و بارها آن را در مقالات چاپ شده در جراید و نطق های پیش از دستور و میان دستور نمایندگان کردستان در مجلس شورای اسلامی دیده وشنیده است، ولی از آنجا که میگویند: "کار نیکو کردن از پر کردن است" مجددا رئوس مهمترین این مشکلات به امید اینکه متولیان امر در صدد چاره اندیشی برآیند را خدمتتان اعلام می کنم:
1-عدم استفاده از نیروهای توانمند کرد و اهل سنت در مناصب مدیریتی ارشد به گونه ای تاکنون بجز استاندار کردستان در زمان دولت موقت هیچ کرد اهل سنتی حتی به مقام استانداری نیز نرسیده است، در حالیکه بر اساس قانون اهل سنت فقط به مقام رئیس جمهوری نمی توانند دست پیدا کنند.( نگارنده بیاد می آورد که در زمان مجلس ششم حتی استعفای دسته جمعی نمایندگان استان برای انتصاب یک کرد اهل سنت به عنوان رئیس دانشگاه کردستان کارساز نبود!)
2- غالب بودن دید امنیتی در برخورد با مسائل مختلف.
3-برخورد خشن با افرادی که به منظور تامین حداقل معاش دست به مبادلات بین مرزی کالاهای نظیر چای و لوازم صوتی تصویری و.. میزنند، در قالب مبارزه با قاچاق کالا بدون اینکه هرگونه بستر برای اشتغال اینگونه افراد فراهم شده باشد. ( به گونه ای که سالانه دهها نفر از افراد بار بر درنقاط مرزی به ضرب گلوله کشته می شوند.) البته لزوم ساماندهی مبادلات مرزی بر کسی پوشیده نیست بلکه در اینجا تناسب بین جرم و مجازات و فراهم بودن سایر بسترهای اشتغال برای افرادی که در طلب حداقل معاش می باشند مورد نظر است.
4- مغفول ماندن برخی اصول قانون اساسی مانند اصل 15 قانون اساسی که در ارتباط با حقوق قومیتها به تدریس با زبان محلی در مدارس و دانشگاهها می باشد.
اینها و مواردی از این قبیل مشکلاتی هستند که در گذر ایام و با تغییر دولتها همچنان جزو دغدغه های اصلی مردم کردستان هستند.
بجاست که جناب آقای رئیس جمهور بیش از این نامهربانی را در حق مردمان دیار مهربانیها روا ندانسته و دستورات بایسته را برای رفع این مشکلات که ناشی از سالها تنگ نظری نسبت به مسائل این استان یوده است را صادر فرمایند.
جلال سعیدپور